لطیفه های قرآنی
پيامبر زن
در زمان خلافت الواثق باللّه، زنى را به جرم ادعاى نبوّت، دستگير كردند و به نزد خليفه بردند. خليفه پرسيد: «آيا تو قبول دارى كه محمّد بن عبدالله صلى الله عليه و آله پيامبر و فرستاده خداست؟» گفت: «بله». خليفه گفت: «مگر ايشان نفرموده اند كه لا نَبِىَّ بَعْدى». زن گفت: «آرى، ولى ايشان نگفتند: لا نَبِيةَ بَعْدى».
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در یک شنبه 26 مهر 1394برچسب:لطیفه های قرآنی,داستان کوتاه,داستان در مورد پیغمبر اسلام,داستان در مورد اصحاب پیامبر, ساعت 18:1 توسط آزاده یاسینی
|